نوشته های امینا
با خونواده و فامیل ، رفته بودیم یک روستایی توی جاده ی نیشابور خاک های سرخی داشت ومناظر نسبتا زیبایی داشت. یک امام زاده و جایی که حضرت امام رضا علیه السلام نماز خونده بودند را هم داشت. وقتی اطراف روستا قدم می زدیم با این کلنی برخورد کردیم. به اندازه ی یک وانت بار خاک بود که از یک سوراخ بیرون ریخته بود. فقط مورچه می تونست از اون سوراخ عبور کنه. اینم عکسش:
نوشته شده در سه شنبه 90/9/8ساعت
8:5 صبح توسط محمد امین نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |