سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشته های امینا

چنان دل کندم از دنیا, که شکلم شکل تنهایی ست ببین مرگ من را در خویش, که مرگ من تماشایی ست

 *.*.*.*.*.*

 

نه به ابر نه به باد نه به این آبی آرام بلند که تو را میبرد اینگونه به ژرفای خیال من به این جمله نمی اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می‌اندیشم

 *.*.*.*.*.*

 

تاریکی غروب را به بهانه روشنی طلوع فردا

تلخی غمی که می گذرد را به خاطر شیرینی لحظه هایی که می آید

سختی فراق را به امید وصال

و درد رنج رسیدن به معشوق را فقط به خاطر عشق پذیرا هستم

 *.*.*.*.*.*

 

زندگی با همه وسعت خویش مسلک ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست اضطراب وهوس ودیدن و نادیدن نیست زندگی خوردن وخوابیدن نیست زندگی جنبش وجاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند

 *.*.*.*.*.*

 

  گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد

*.*.*.*.*.*

 


نوشته شده در چهارشنبه 85/11/25ساعت 3:8 صبح توسط محمد امین نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت